پارساپارسا، تا این لحظه: 12 سال و 8 ماه و 1 روز سن داره

یکی بود یکی نبود

مسافر کوچولوی ما!

1390/2/26 21:54
578 بازدید
اشتراک گذاری

شاید برای هر زن این یه حس نو، یه تجربه منحصر به فرد یا یه جور دوباره بودن به حساب بیاد...حس مادر شدن؛ و در پی اون، تجربه واقعی این حس... یادم میاد که دو سال پیش دوستی بعد از شنیدن نگرانی های من از آوردن یه موجود بی گناه به این دنیا و اینکه ترس من از نداشتن توان کافی برای پاسخگو بودن در مقابل یه انسانی که مسئولیت آوردنش به این دنیا به عهده من باشه، بهم گفت: سارا اینقدر نگران نباش، بچه ها خودشون زمان اومدنشونو تعیین می کنن، اگر نخوان هیچ وقت به این دنیا نمیان و اگر هم بخوان در کمال ناباوری راهشون رو به سوی این دنیا آغاز می کنن! و اون خیلی درست می گفت...درست در عین ناباوری سر و کلش پیدا شد این مسافر کوچولو! سال ها همدم گفتگوهای درونی من بوده...شاید اگر اشیاق او به بودن تا این حد نبود من هیچ وقت جرات نمی کردم که اون رو به این دنیا بیارم...خانه دل من از چندی پیش میهمان حضور یه مسافر کوچولو شده و ما قراره که این مسیر رو ٩ ماه با هم طی کنیم..اصلاً باورم نمیشه تو الان با منی کوچولو!

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

مامان باران
20 بهمن 89 17:03
امیدوارم این مسافر کوچولو این راه نه ماهه را به سلامت طی کنه.