پارساپارسا، تا این لحظه: 12 سال و 8 ماه و 1 روز سن داره

یکی بود یکی نبود

پسرمون امروز وارد 7 ماه شد!

1390/3/27 13:59
348 بازدید
اشتراک گذاری

امروز پسر کوچولوی ما پا تو هفته 28 پیش از تولد گذاشت. 7 ماه از 9 ماه با همه تجربه های ترش و بیشتر شیرینش برام سرشار از لذت و یادگیری بوده. از اواسط اردیبهشت من و بابا کامیار شروع کردیم به تهیه و تدارک لوازم مورد نیاز مسافر کوچولومون. اولش یه لیست تهیه کردیم و بعد هم با کلی ذوق و شوق شروع کردیم به خرید . به جرات می تونم بگم که این خرید یکی از لذت بخش ترین تجربه های زندگیم بوده. مطالعه و آشنایی با نیازهای یه نوزاد که تازه به این دنیا می یاد. یه جورایی آدم بر می گرده به نقطه آغاز خودش.

مدتی می شه که شروع به خوندن کتاب های مختلفی با کامیار کردیم. انسان در مسیر زندگی، نوشته دکتر مجد. تربیت و تغذیه کودک، نوشته دکتر اسپاک و کتاب رمز و راز های زمزمه های کودکان نوشته تریسی هاگ. این کتاب آخر، کتاب خیلی جالب و کاربردی یه که در واقع یه کتاب راهنماست برای برقراری ارتباط و تربیت با نوزاد از بدو تولد تا یک سالگی. خود من به شخصه سال گذشته تو تهران نتونستم کتابی رو پیدا کنم که توش معنای گریه های یک نوزاد رو نوشته باشه و یا برنامه کاربردی و درستی رو برای پرورش کودک از بد تولد داده باشه. اما این کتاب خیلی کاربردی و جالبه و فکر می کنم برای هر پدر و خصوصن مادری که تازه  می خوان صاحب فرزندی بشن دونستن این مطالب خیلی خیلی مهم و ضروریه. به اعتقاد من این اون چیزیه که یه پدر و مادری که به صورت غریضی فرزندشون رو "بزرگ می کنن" رو از پدر و مادری که برای "پرورش و تربیت " فرزندشون تلاش می کنن متمایز می کنه.

 

روزهای 4 شنبه هم از ساعت 7 تا 9 می ریم کلاس های آمادگی پیش از تولد. بودن کامیار در کنارم  بهم قدرت می ده؛ یه جور دلگرمی و اطمینان که تو این فرایند در کنارمه و می تونه مسائلم رو درک کنه. دوری از خونه و بودن تو اینجا به رغم سختیهاش، برای ما خیلی سازندست. چراکه یاد می گیریم که مسائل زندگیمون رو خودمون با آگاهی حل کنیم. و برای این کار دونستن و باز هم دونستن شرط اصلی و جدا نشدنیه داستانه. خوشحالم که می تونیم دو تایی اونطور که در توانمونه و تلاش می کنیم که یاد بگیریم بتونیم با موفقیت و سلامت فرزندمون رو تربیت کنیم. 

به اعتقاد من همه انسان ها قد می کشن و ظاهرن بزرگ می شن اما اونها تا همیشه کوچک مردانی  به ظاهربزرگ باقی می مونن؛ با زخم های بسیاری از کودکی های دردناکشون. کمتر انسانی یک انسان بزرگ و آزاد اندیش و با تمام خصائل انسانی می شه. اینها ممکن نمیشه تا هر کدوم از پدر و مادر ها اول برای وجود خودشون و شناخت و رشد اون تلاش کنن و بعد خودشون رو با آگاهی برای  پرورش و تربیت فرزندانشون آماده کنن.با این وجود صحبت از این مباحث آسون اما عمل کردن بهشون واقعن سخته...

یه زندگی نو در حال آغازه، درست مثل یه شکوفه بهاری...امیدوارم که این مسیر  برای  من و بابا کامیار و پسر کوچولومون مسیری مملو از یادگیری، تلاش و واقع بینی باشه تا بتونیم سختی ها و فراز و نشیب ها ش رو با آگاهی و بردباری و تدبیر پشت سر بگذاریم .

   

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

مامان ثنا
27 خرداد 90 15:42
هفت ماهگیش مبارک باشه ایشالا هفتاد سالگیشو جشن بگیری