پارساپارسا، تا این لحظه: 12 سال و 7 ماه و 9 روز سن داره

یکی بود یکی نبود

منو بیارید بیرون، حوسلم صَر رفته!

1390/2/27 15:34
541 بازدید
اشتراک گذاری

اِمروس حوسلم صر رفته بود جُفتم یه کم بیام تو وبلاگ مامی و ددی یه کم باسی کنمهورا آخه بابا به کی بگم اینجا خیییلی تنگ و تاریکه! حتی یه چراغ نفتیم پیدا نمی شه که آدم روشن کنهنگران مامی هی میگه صَب کن عزیزکم هنوز سه ماه مونده تا از اونجا بیای بیرون، آخه می دونین میگن من الان نا رسم "آخه مگه من میوه م؟؟!!!سبز " تاسشم من که کلی سواط دارم می تونم جو تّا بشمرم؛گاوچران آخه مامی و ددی کلی برنامه ریزی کردن که من آدم با سواتی بشم تو آینده؛ ددی م هم به مامیم یه وِ سایت  معرفی کرده که مامیم گوش کنه من سوات موسیقیم شلک بگیره از حالااز خود راضی خولاصه من که به هر در و دیواری می زنم که منو بیارن بیرون نمی شه، منم به جاش هی پاهامو جم می کنم پشتمم می کنم به آقای دکتر تا هیچ کی نفهمه من دخترم یا پسر!! حالا خوب شد؟ دلتون بسوزه، این به اون در!نیشخندزبان مامیم دیگه از بس من پشتمو کردم به آقای دکتر به ددیم گفته دیگه نمی خوام  بدونم جنسیت بچم چیه، اگه خودش دوس داشت خوب ملوم می شد دیگهخیال باطل اَجب مامان با سوعوری دارم ها!خنده خوب دوس ندارم بدونن من دخترم یا پسرمژه خسته شدم از بس نبشتم؛ برم یه کم بخوابمخواب شب به خـــــیربغل

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)